دلنوشته های من جایی فقط و فقط برای نوشتن نوشته های دل من |
|||
گاهی وقتا آروم آروم و راضیم و گاهی وقتا آشوب درونم منو تا حد کفر پیش می بره!!!! آخه خدایا...... چیزی از بزرگیت کم نمیشه که چندتا سلول رو که اشتباها تقسیم شدن و هی همینجوری دارن تقسیم میشن رو خودت از بین ببری که.... خدایا2سال و نیمه که علاف شدم... از همه برنامه های عادی زندگیم بریدم و دور شدم... خدایا اگه میخواستی گوشمو بپیچونی تا آدم بشم،تا از اون غرور الکی دور بشم،تا بهت نزدیک تر بشم.....خدایا قبول.... من متنبه شدم.... ولی خدایا................ نظرات شما عزیزان: باران
![]() ساعت15:16---17 فروردين 1393
سلام تارای عزیز!وب خوبی داری.فکر نمی کنی که شاید بعضی از گناه هاروانجام دادی که خداوند خواسته تو همین دنیای زود گذر باهات تسویه حساب کنه؟؟؟موفق باشی عزیزم.برات آرزوی سلامتی دارم
![]() ![]() پاسخ:سلام باران جون.گاهی وقتا گناه میکنیم و گناه ها تاثیر خودشون رو میگذارن.شاید به شکل بیماری برای جلوگیری از عذاب تو اون دنیا.ولی خوب هر عذابی هم یه اندازه ای داره دیگه.من که نباید ازخودم خوب بگم ولی از وقتی وارد دانشگاه شدم افکارم خیلی پخته تر و مذهبی تر شد.رفتارم خیلی خوب شد.یه جورایی انگیزه های متعالیی پیداکردم و قدم ها و رفتارم داشت یکی یکی خدایی میشد(به قول یکی از دوستام تف به ریا و ریاکار!!!!اینکه من تو دوره دانشجویی خیلی عوض شدم نتیجه حرف تمام دوستا و آشناهامه)...در بهترین سال دانشگاه و عمرم همچین اتفاقی برام پیش اومد.....دیگه حرفای ناراحت کننده خیلی زدم....خدارو شکر.نمیدونم شاید این دوره برام خیلی مذیت همراه داشته باشه.ولی خوب هر امتحانی یه دوره ای داره.ازخودش میخوام که دوره این امتحانه زود باسلامتی پاس بشه و تموم بشه تا بتونم به اهداف و نیات قلبیم برسم.....
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() پيوندها ![]() ![]() ![]() ![]() نويسندگان |
|||
![]() |